Home » اثر هنری به مثابه گفت‌وگو؛ چگونه هرمنوتیک گادامر به ما کمک می‌کند مفهوم هنر را بفهمیم؟

اثر هنری به مثابه گفت‌وگو؛ چگونه هرمنوتیک گادامر به ما کمک می‌کند مفهوم هنر را بفهمیم؟

by icpress
0 comment

صدرالدین فلاح

هرمنوتیک به ‌عنوان شاخه‌ای از فلسفه که به تفسیر و فهم متن‌ها، به ‌ویژه متون فلسفی و دینی می‌پردازد، ریشه‌های عمیقی در تاریخ فلسفه دارد. یکی از مهم‌ترین متفکرانی که به توسعه و تکامل این نظریه پرداخته است، هانس-گئورگ گادامر است. گادامر، به‌ ویژه در اثر مشهور خود، «حقیقت و روش»، به بررسی و بسط مفهوم هرمنوتیک پرداخت و نقش اساسی در شکل‌گیری هرمنوتیک فلسفی داشت

هرمنوتیک فلسفی گادامر

گادامر هرمنوتیک را نه تنها به ‌عنوان یک روش تفسیر، بلکه به ‌عنوان یک فلسفه جامع درک و فهم مطرح می‌کند. او معتقد است که فهم، یک فرآیند دیالکتیکی است که در آن پیش‌فرض‌ها و سنت‌های ما نقش محوری دارند. برخلاف دیدگاه‌های پیشین که تفسیر را به ‌عنوان یک روش عینی و خنثی برای دست‌یابی به معنای متن می‌دیدند، گادامر بر این باور است که هر تفسیر و فهمی همواره در چارچوب تاریخی و فرهنگی خاص خود رخ می‌دهد

Hans Georg Gadamer

پیش‌داوری و تأثیر تاریخ

گادامر مفهوم پیش‌داوری را مطرح می‌کند که به معنای برداشت‌ها و قضاوت‌های اولیه‌ای است که ما پیش از مواجهه با یک متن داریم. برخلاف دیدگاه منفی که معمولاً نسبت به پیش‌داوری وجود دارد، گادامر معتقد است که پیش‌داوری‌ها جزء ضروری و اجتناب‌ناپذیر فهم هستند. به ‌عبارت دیگر، فهم همواره مبتنی بر پیش‌داوری‌های ماست و این پیش‌داوری‌ها از سنت‌های فرهنگی و تاریخی ما ناشی می‌شوند و در فرآیند فهم، به‌طور فعالانه تأثیرگذار هستند

هرمنوتیک به‌ عنوان یک نظریه فلسفی، نه ‌تنها در تفسیر متون فلسفی و دینی بلکه در تفسیر آثار هنری نیز کاربرد گسترده‌ای دارد. از منظر هرمنوتیکی، آثار هنری مانند متون، حاوی معانی عمیق و چندلایه‌ای بوده که نیازمند تفسیر و فهم هستند. گادامر نیز به اهمیت هرمنوتیک در فهم و تفسیر هنر پرداخته و نظریات خود را در این زمینه بسط داده است

او معتقد است تفسیر آثار هنری فرآیندی است که به ‌واسطه آن، مخاطب با اثر هنری وارد گفت‌وگو می‌شود. این فرآیند مشابه فرآیند فهم متن است؛ به این معنا که مخاطب نه تنها باید به معنا و پیام آشکار اثر توجه کند، بلکه باید به زمینه تاریخی، فرهنگی و هنری‌ای که اثر در آن خلق شده نیز واقف باشد

گادامر تأکید دارد که تفسیر هنر همواره تحت تأثیر سنت و تاریخ قرار دارد. او بر این باور است که هیچ تفسیری نمی‌تواند از پیش‌داوری‌ها و زمینه‌های تاریخی خود جدا باشد. این بدان معناست که هر تفسیری از یک اثر هنری، محصول برخورد آن اثر با سنت‌های فرهنگی و تاریخی خاصی است که در زمان تفسیر وجود دارد. بنابراین، تفسیر هنر همواره پویا و متغیر است و با تغییر زمینه‌های تاریخی و فرهنگی، معانی جدیدی از آثار هنری استخراج می‌شود

دایره هرمنوتیکی

یکی از مفاهیم کلیدی در هرمنوتیک گادامر، دایره هرمنوتیکی است. این دایره بیان‌گر آن است که فهم جزء (متن) و کل (سنت یا زمینه کلی) همواره در یک تعامل دایره‌وار قرار دارند. به این معنا که برای فهمیدن یک متن، باید زمینه کلی آن را درک کنیم و برای درک زمینه کلی، نیاز به فهم اجزای آن داریم. این فرآیند فهم، هرگز به یک نقطه پایان نمی‌رسد و همواره در حال تکامل است.

گادامر مفهوم دایره هرمنوتیکی را در تفسیر آثار هنری نیز به کار می‌برد. در این دیدگاه، تفسیر اثر هنری نیازمند تعامل میان جزئیات اثر (مانند رنگ‌ها، فرم‌ها، و سبک) و کل اثر (پیام کلی، احساسات منتقل شده و زمینه تاریخی) است. فهم یک اثر هنری، مانند یک متن، همواره در یک فرآیند دایره‌وار قرار دارد؛ به این معنا که تفسیر هر بخش از اثر به‌ واسطه درک کلیت آن و بالعکس، ممکن می‌شود.

فیوژن افق‌ها

یکی دیگر از مفاهیم مهم گادامر، «فیوژن افق‌ها» است. افق به ‌معنای چشم‌انداز یا محدوده دید ما از یک موضوع خاص است که متأثر از پیش‌داوری‌ها، تجارب و سنت‌های ما است. گادامر معتقد است که در فرآیند فهم، افق فرد مفسر با افق متن یا نویسنده آن در هم می‌آمیزد و این آمیزش، منجر به خلق معنایی جدید می‌شود. این فرآیند نه تنها به درک معنای اصلی متن کمک می‌کند، بلکه به مفسر نیز امکان می‌دهد تا افق خود را گسترش دهد و دیدگاه‌های جدیدی کسب کند

در تفسیر آثار هنری، مفهوم فیوژن افق‌ها نیز کاربرد پیدا می‌کند. مخاطب با پیش‌زمینه‌ها، تجربیات و انتظارات خاص خود به سراغ اثر هنری می‌رود، در حالی که اثر هنری نیز از یک افق تاریخی و فرهنگی خاص برخاسته است. در فرآیند تفسیر، افق‌های مخاطب و اثر هنری با هم تعامل پیدا می‌کنند و این تعامل، به خلق معنای جدیدی منجر می‌شود. این معنا نه تنها بر اساس قصد اولیه هنرمند، بلکه بر اساس درک و تفسیر مخاطب نیز شکل می‌گیرد

نقد روش‌مندی در علوم انسانی

یکی از نقدهای اصلی گادامر به هرمنوتیک‌های پیشین و روش‌شناسی علوم انسانی، رد امکان یک روش‌مندی عینی و خنثی در فهم است. او معتقد است علوم انسانی نمی‌توانند به روش‌شناسی‌های مشابه علوم طبیعی پایبند باشند، زیرا موضوع مطالعه در علوم انسانی، یعنی انسان و اعمال انسانی، دارای معانی و ارزش‌هایی است که نیازمند فهم و تفسیر هستند. فهم، به معنای دستیابی به یک حقیقت مطلق و بدون پیش‌داوری نیست، بلکه یک فرآیند پیوسته است که همواره در چارچوب تاریخی و فرهنگی خاصی رخ می‌دهد

همان ‌طور که گادامر در هرمنوتیک فلسفی خود روش‌مندی علوم انسانی را نقد می‌کند، در تفسیر آثار هنری نیز معتقد است که روش‌های عینی و ثابت نمی‌توانند به ‌طور کامل معنای آثار هنری را کشف کنند. او بر این باور است که تفسیر آثار هنری، به ‌جای اینکه یک فرآیند علمی و خنثی باشد، یک فرآیند تفسیری و دیالکتیکی است که نیازمند تعامل فعالانه و خلاقانه میان مخاطب و اثر هنری است

You may also like

Iranian-Canadian Press

CEO & Editor in Chief: Behrang Rahbari


Editor of Persian Language Section: Hamed Sarsabz


Editor of Social Section: Saba Sepehri

NOTE

Iranian-Canadian Press is an independent media outlet and does not support or promote the interests of any particular entity.

The contents of this website belong to Iranian-Canadian Press. Any reproduction or redistribution will result in legal action.

Laest News

Newsletter

@2050 – All Right Reserved. Developed by Cloud Media Network