
مردم در ایران برای اعتراضها و اعتصابهای ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ آذر فراخوان میدهند. آتش تجمعهای خیابانی اندکی فرو نشسته است اما انگار همه در حال تجدیدقوا و نفس تازه کردناند. در این سو مردماند که یا بر زخمهایشان مرهم میگذارند یا با داغ بر سینههایشان مدارا میکنند یا نگران فرزندان دربند و زیر اعدام خودند یا بهسادگی، به شعله امیدی که در قلبشان روشن شده دل بستهاند و به هیچ قیمتی حاضر نیستند بگذارند با نفسهای آلوده چکمهپوشان سرکوبگر نظام خاموش شود و با جان و دل از آن محافظت میکنند. در کشوری که جان مردمانش از زن و مرد و کودک برای حکومتش هیچ اهمیتی ندارد، اقتصادش در حال سقوط است و زیر بار فساد و تحریم دارد له میشود، نه هوایی برای نفس کشیدن مانده، نه آبی برای سیراب کردن خاک و جانها، این مردم رنجکشیده و ستمدیده دیگر از رویای خود دستبردار نیستند
در سوی دیگر این میدان هم اگرچه سربازان و اسلحهبهدستان چند روزی فرصت نفس کشیدن یافتهاند، موج فضاحتها و بیآبروییهای نظام یکی پس از دیگری از راه میرسد و در کنار آمار جوانان و کودکان کشته یا بازداشتشده و تصاویر دهشتبار سرکوبهایی که حالا به رسانههای جهان راه یافتهاند و تشت رسوایی نظام را بام انداختهاند، هکرها هم آرام ننشستهاند و پشتپرده ریزودرشت ماجراها را رو کردهاند. حالا پته جمهوری اسلامی کاملا روی آب ریخته است و اوج دنائت متولیانش در عین حقارت و پستی، آشکار شده است
تنها نگاهی به بخش لو رفته مربوط با جامجهانی قطر در اسناد خبرگزاری فارس که بلک ریوارد فاش کرده، بهتنهایی گویای همهچیز است. اینکه نظام که با هجمه ناگهانی و بیامان مخالفتهای مردم مواجه شد و بارها و بارها از ملت عقب افتاد و باخت، چطور برای اینکه در میدانی جهانی خود را از تکوتا نیندازد، جزء به جزء را برنامهریزی کرد تا مبادا قطر هم به صحنه تظاهرات اعتراض تبدیل شود. اما دم خروس این همه تهدید و تطمیع و نمایش ترتیب دادن، با همان یک بار سرود ملی نخواندن در بازی اول بیرون زد و با وجود تمام مالهکشیها و اصلاحات در بازی دوم و برد، شادی سرکوبگران باتوم به دست در خیابان و پس از آن شادی مردم پس از باخت از آمریکا، حکایت را به تمامی بازگو کرد
جمهوری اسلامی اینک برگزاری بیدادگاهها و صدور احکام اعدام برای معترضان نوجوان و جوانان بیپناه و پشتیبان را شدت بخشیده تا سدی دیگر پیش پای معترضان قرار دهد و با ایجاد و رعب و وحشت در آنان، آتشی را که به جانش افتاده، فروبنشاند اما همچنان ناکام مانده است. اینکه با این حجم فراخوان و استقبال برای این سه روز چه خوابی دیده و چه تهمیداتی اندیشیده، را زمان روشن میکند اما دستکم در اراده برای این اعتراضها تردیدی نیست؛ حتی اگر این بار هم به خاک و خون کشیده شود. مردم ایران از جانشان مایه میگذارند و آنچه میگذرد را مستند میکنند و به دست ما در خارج میرسانند تا ما هم بنویسیم و بازنشر کنیم و هزینه این برخوردها برای نظام را بیش از پیش سنگین کنیم
این انقلاب شاید به درازا بکشد اما به درازا کشیدنش هم بخشی از روال طبیعی آن خواهد بود؛ فراموش نکنیم جمهوری اسلامی چون اختاپوسی است که هر دستش را به سمتی دراز کرده و خود را به وزنهای گیر داده است؛ چین ، روسیه، شبهنظامیانش در منطقه اعم از حوثیها و حزبالله و گروههایی در عراق و افغانستان و …؛ در دور زدن تحریمها هم مار خورده و افعی شده است، تهدیدی به نام سلاح هستهای را هم در دست گرفته و با آن مانور میدهد و غرب را میترساند؛ مزدوران این رژیم هم که مثل ریگ برایشان پول خرج میکند، به این راحتی از سر سفره انقلاب بلند نمیشوند؛ چون اصولا جایی برای رفتن ندارند
چنین است که لزوم سازماندهی این اعتراضها چه از داخل و چه از خارج بهشدت احساس میشود؛ این حرکت سوار بر موج احساسات بهغلیاندرآمده ملت و خواستههای سالهابیپاسخمانده و خشمهای فروخورده آغاز شد و شدت گرفت و هنوز در جریان است؛ اما فراموش نکنیم که زیر بار سرکوبهایی چنین شدید و با اقتصادی چنین ویران و درهم شکسته، این انقلاب برای به ثمر رسیدن به جان تازه نیاز دارد، به کسب دستاورد حقیقی، زمین زدن چند عنصر واقعی، به پیروزیهای حقیقی که بیش از محکومیتهای نمادین در چند شوراهای نمادین باشند؛ به رهبر یا رهبرانی که حقیقتا بر این قرار باشند که در راه مبارزه قدم بگذارند و بدانند این انقلاب متفاوت که در عصر اینترنت و اطلاعات و رسانههای اجتماعی و شبکههای اطلاعاتی در حال رخ دادن است، به هیج انقلاب و خیزش و قیام دیگری در تاریخ شباهتی ندارد و تجربهای منحصربهفرد خواهد بود که پیشبینی روند آن اصلا کار آسانی نیست
تنها باید صبورو استوار ماند و قافیه را نباخت. ما کشورمان را از این جانیها پس خواهیم گرفت و راه آن را خودمان خواهیم یافت؛ امروز این مردم ایراناند که با شعار «زن، زندگی، آزادی» خود تاریخ را مینویسند و چراغ راه اعتراضهای مشابه در جهان خواهند شد
