
دیکتاتور بزرگ جمهوری اسلامی از روز اول- چه بهعنوان توهم و چه بهعنوان دستاویز- لحظهای از هشدار درباره «دشمن» دست برنداشته و تمام ناکامیها و مشکلات و دردسرها و بلاها و ناکارامدیهای نظامش در تمام عرصهها را به گردن آن انداخته و حتی در کوچکترین مورد هم مسئولیتی نپذیرفته است. با این حال حقیقت این است که برای ایرانیها تنها یک دشمن وجود دارد و آن خود نظام جمهوری اسلامی با تمام وابستگان ریزودرشتش است که نهتنها بر جان هرکس زخمی نشانده که از آب و خاک و هوای این سرزمین هم چیزی باقی نگذاشته و همه را ویران کرده است
در نبرد اخیر ملت ایران که بیش از ۱۰۰ روز از آن میگذرد و سر باز ایستادن ندارد تا سرانجام شیشه عمر دیوش را بشکند، مردم از جان و دل مایه گذاشتهاند و چه جانها، چه جوانهایی که در راه تلاش برای داشتن یک زندگی معمولی پرپر شده یا در چنگال رژیم اسیر ماندهاند؛ با این حال برخی نگران فرونشستن این خیزشاند؛ بهویژه اینکه با شدت گرفتن برخوردهای وحشیانه و بگیروببندها و کشتارها و اعدامها میان برگزاری تجمعها فاصله افتاده یا فضای دانشگاهها به تسخیر دژخیمان حکومتی درآمده است
در این فرصت کوتاه میکوشیم هم به ماهیت این انقلاب قرن بیستویکمی و هم به وضعیت یگانه دشمن آن یعنی خود نظام جمهوری اسلامی نگاهی بیندازیم تا شاید کمک کند در براورد نتیجه این تقابل نه زیاد خوشبین بمانیم و نه ناامید و مایوس شویم
واقعیت این است که انقلاب کردن در قرن بیستویکم آنقدرها که به نظر میرسد آسان نیست. درست است که در عصر ارتباطات و اینترنت و ماهواره راههای برقراری ارتباط و اشتراکگذاری اطلاعات و دادهها با هیچ زمان دیگری حتی قابل قیاس هم نیست، این ابزارها و شبکهها و رسانهای اجتماعی همانقدر که در خدمت ما قرار دارند و به ما کمک میکنند تا با یک فراخوان مردم را به کمک دانشجویان گیرافتاده در دانشگاه شریف بفرستیم، که تا سحرگاه پشت دیوارهای زندان رجاییشهر بمانیم که جوانی را اعدام نکنند، چه صد هزار ایرانی در برلین جمع شویم، چه با انتشار تصاویر و ویدیوها از انواع جنایتها پرده برداریم،… باید به یاد داشته باشیم که این ابزارها با تمام قدرتشان در اختیار دشمن هم قرار دارند و در استفاده همهجانبه از آنها لحظهای تردید هم به خود راه نداده است
حملات سایبری با اهداف بسیار کثیفی چون زیرسوال بردن شناختهشدهترین و محبوبترین چهرهها، انتشار اخبار جعلی با هدف انحراف افکارعمومی از موضوعهای مهم، ایجاد هشتگهای موازی، ساخت حسابهایی که بهظاهر از مردماند اما برای موارد استفاده خاص در روزها و شرایط خاص در آبنمک خوابانده میشوند، دسترسی به سوابق فعالیتهای مجازی مخالفان و دستاویز قرار دادن آنها برای صدور احکام سنگین تنها شمهای از استفادههای جمهوری اسلامی از اینترنت و رسانههای اجتماعیاند که راه دسترسی مردم ایران به آنها را روزبهروز سختتر میکند اما خود لحظهای در بهرهبرداری تمام و کمال از آنها تردید نمیکند و از هر روزنی راهی برای نفوذ مییابد
چنین است که امروز اگرچه سرکوبگران حاضر در خیابانها به انواع سلاح فیزیکی هم مسلحاند، در عملیات سرکوب خود تنها به تفنگ بسنده نمیکنند و با استفاده از تمام امکانات کنترلی و نظارتیشهری، پایگاههای اطلاعات دادههای شهروندان، ردیابی تماسها و ارتباطات و هزاران ابزار دیگر مقابل مردمی ایستادهاند که سلاحی جز گوشیهای موبایل ندارند که یا با آن جنایتها را مستند میکنند یا در خشنترین حالت موجود ساخت کوکتلمولوتوف آموزش میدهند یا عکس کتک زدن بسیجی را دستبهدست میکنند. امروز بهمنظور پروندهسازی برای جوانان بیگناه و اعدام آنان از هیچ تکنیک و تاکتیکی نگذشتهاند و با بهرهگیری از تمام ابزارهای فشار بر معترضان چه در خیابانها چه در دانشگاهها یا مدارس کاری نکرده باقی نگذاشتهاند
این شمشیرهای دولبه همانقدر که جمهوری اسلامی را رسوا میکنند، همانقدر که همبستگی میان مردم را قوت میبخشند و همانقدر که اتحاد میسازند، میتوانند تفرقهافکن هم باشند، تخم تردید و دودلی در دلها بیفکنند و به شناسایی و دستگیری مخالفان منجر شوند. بنابراین شاید بچههای باهوش و خلاق مبارز ما برای برقراری ارتباط به گیمها متوسل شوند تا پلیس فتا را قال بگذارند، اما جمهوری اسلامی هم برای نفوذ در میان مخالفانش الزاما به جاسوسهای سالها دورهدیده به سبک جیمزباند نیازی ندارد و با کمک چند هکر و از پشت مانیتور هم میتواند به هر گوشه و کناری سرک بکشد
خلاصه کلام اینکه ما ملت ایران در جنگی آسان وارد نشدهایم که یا کار را دو روزه فیصله دهیم یا با اندکی فروکش کردن موج اعتراضها آن را خاتمه یافته تلقی کنیم. آنچه شعله امید را پرنور و پرتوان نگه میدارد، ذات پلید اما پوسیده دشمنی است که اگرچه تا بن دندان به انواع سلاح مجهز است، عملا جز خشونت و خشونت و بازهم خشونت هیچ چیز در چنته ندارد و به چنان دریوزگی و بیاعتباری و پردهدری افتاده است که هر روز بیشازپیش قافیه را میبازد
نظام جمهوری اسلامی در برابر این حجم نفرتی که حالا دیگر فوران کرده، این امیدی که حسابی در دلها پا گرفته، این فضاحت اقتصادی که به بار آورده، این سرزمینی که جایی از آن را سالم باقی نگذاشته، این جوانانی که در دامان خود پرورش داده اما بلای جانش شدهاند، این دینی که دستاویزش بود و حالا بر باد رفته، این سپاه و بسیجی که امروز تا گلو در فساد است، از همه مهمتر این رهبر متوهمی که دیگر کاملا به یک جانی روانی تبدیل شده که هرچه خون میریزد آرام نمیشود، راه پس و پیش ندارد
جمهوری خونریز اسلامی که در باتلاق فساد و ناکارامدی و بیتدبیری خود در حال غرق شدن است، تنها با تهدید و طناب دار و اسلحه خود را بالا نگه داشته است تا کاملا در گنداب خودساختهاش فرو نرود اما حقیقت این است که دیگر هرآنچه از زیرساختها و منابع از دوران پهلوی به ارث برده بود و به مدد آنها سالها روی پا ماند، رو به پایان است و تنها به مدد فروش کاسهای نفت به چین و چند کشور دیگر- آن هم اگر روسیه فرصت دهد- روز را به شب و شب را به صبح میرساند. تاروپود این نظام چنان پوسیده و تشت رسواییاش چنان از بام افتاده که از به زندان انداختن یک آشپز به جرم آموزش پخت کتلت در سالگرد قاسم سلیمانی هم نمیگذرد و خود را هر روز بیشازپیش مضحکه خاص و عام میکند یا سردار رادان بایگانیشدهاش را از زیر غبار اعصار بیرون میکشد که مثلا اتمام حجت کند و کار معترضان را در همان خیابان یکسره کند
جمهوری اسلامی امروز یه زره توخالی است و اگرچه روی این زره انواع سلاحهای مجازی و فیزیکی نصب است و یکسره مهاجمان را به رگبار میبندد، چنان از درون- چه به لحاظ سطح درک و تعقل و چه از نظر زیرساختهای توسعهای- خالی است که تردیدی نیست استمرار و پافشاری بر مبارزه حتما بر آن کارگر خواهد افتاد و از این هیبت میانتهی جز تلی از پلیدی چیزی باقی نخواهد ماند
